![]() |
![]() |
|
| دنیا وارونه تمام چیزهایی است که می بینی |
|
مي خواهم بروم محرم محله خودمان.محرم محله ما تماشايي است.با همه جاي دنيا فرق مي كند البته اگر همه جاي دنيا محرم داشته باشد.تمام آدم هاي محله ما كه سال دوازده ماه يكبار هم به خانه هاي پدريشان برنمي گردند اين چند روز به هرشكلي كه شده خودشان را مي رسانند.عجيب و غريب است آن همه جمعيتي كه آنجا جمع مي شوند و در سياهي نوراني شب آب نخود مي خورند و سيگار مي كشند و هسته هاي آلبالو را روي زمين پخش مي كنند.اوضاع درهم برهم و شگفتي است.زن و مرد و پير و جوان از اول غروب در كوچه پس كوچه ها سرريز مي شوند.اواخر شب تازه دسته هاي زنجير زني سر مي رسند..در آن ميان يك عده در حال عزاداري اند و عده اي ديگر هم تماشاچي.تعداد تماشاچي ها آنقدر زياد است كه جايي براي سوزن انداختن باقي نمي ماند.در محله ما پسرها در يك سوي ميدان مي ايستند و دخترها در طرفي ديگر تا را حت تر بتوانند همديگر را ببينند.يكي از مهمترين ويژگي هاي محرم محله ما اين است كه عاشقان زيادي در اين شب ها به هم پيوند مي خورند.انگار همه غم هاي دنيا گورشان را گم مي كنند.محال است كسي گذرش به محرم محله ما بيفتد و از اجرش بي نصيب بماند.از جمعيت تماشاچي، يك تعدادي دهانشان بوي چيز بدي مي دهد.يك عده ديگر ظرف گلاب هايشان را روي عزاداران مي پاشند كه يك دفعه دعوا راه مي افتد.ته و توي قضيه را كه در مي آوري متوجه مي شوي طرف توي ظرف گلابش آب ريخته است و يا گاهي هم چيزهايي ديگر كه نمي شود گفت.محرم محله ما ديدني است .هم دعواهاي آخر شبش و هم فيگور مرثيه خوان ها كه با يك چشم نوشته كتابچه يشان را نگاه مي كنند و با چشمي ديگر صف دختران تماشاچي را. اما يك نكته مهم اينكه همه دسته هاي عزاداري شهر كه تعداشان كم هم نيست از خر نقطه اي خودشان را به محله ما مي رسانند.ترافيك است و تا نوبت مانور برسد پشت نوبت در انتظار مي ايستند.در آن لحظه ميكروفون را به مداح دخيره كه معمولاً تازه كار و نابلد به شدت هم بد صداست مي سپارند.از آنجاييكه خانه ما در همينن نقطه قرار گرفته از اول غروب تا اوايل صبح مجبوريم صداهاي ي نكره اي را تحمل كنيم كه در هيچ جهنمي شنيده نمي شود.به هرحال در نيمه هاي شب وقتي همه چيز به پايان رسيد كوچه پس كوچه هاي محله من بد جوري بوي تند شاش مي دهد.محرم محله من غير از بعد از ظهر عاشورا كه كسالت ْآورترين روزدنياست ديدني است. |
|
+ نوشته شده در
دوشنبه هفتم دی ۱۳۸۸ساعت 15:19 توسط یاسین نمکچیان |
|
|
صفحه نخست پست الکترونیک آرشیو وبلاگ عناوین مطالب وبلاگ |
| درباره وبلاگ |
|
|
|
RSS
|